داستان ترسناک

آیا مرگ میخواهی ؟ عزرائیل اینجاست .

برید ادامه 🔪

 

ادامه نوشته

ترسناک

سلام خفید  امروز یه پست ترسناک داریم نسبتا ترسناک  اخه انقدر ترسو تشریف دارم که نگو ولی خب ولل

بچه ها قراره ۲تا داستان کوتاه ترسناک و چند تا تئوری  ترسناک 😳😬😬😬😬😬

بریم 😰

😈😈😈😈😈👿👿😈😈😈👿👿👿👿

اگر حس کردین یک نفر داره صداتون میکنه 

دورتون رو نگاه کنید 

اما بالا رو نگاه نکنید 🤫

🎃🎃🎃🎃🎃🎃🎃🎃🎃🎃🎃🎃🎃🎃

اگر خواب کسی رو دیدید

به این معنیه که 

هردوتون خواب بودید و

روح تون هم رو ملا قت کرده

👾👾👾👾👾👾👾👾👾👾👾👾👾👾

سعی کنید شب خودتون رو داخل اینه

نبینید 

چون بین ساعت3تا5

اونی که تو اینه میبینید خوتون نیستید 😬😱

👻👻👻👻👻👻👻👻👻👻👻👻👻👻👿

بیشترمرگ های طبیعی بین ساعت۳اتفاق میافتن 👌🏻

💀💀💀💀💀💀💀💀💀💀💀💀💀💀💀

جالب اینکه بدون وقتی چیزی گم میشه 

و بعد همونجا یا یه جای دیگه پیدا میشه 

یعنی اونجا 👻جن داره

👽👽👽👽👽👽👽👽👽👽👽👽👽👽👽

وقتی گوشاتون وز وز میکنه یعنی یه موجود ماورا الطبیعه سعی داره باهاتون ارتباط داشته باشه👽👽👽👽

🧠🧠🧠🧠🧠🧠🧠🧠🧠🧠🧠🧠🧠🧠🧠🧠🧠🧠🧠🧠🧠🧠🧠🧠🧠🧠🧠🧠🧠

توی ساعت ۳صبح موجودات ماورا الطبیعه بیشتر از قبل فعالیت میکنند

🤡🤡🤡🤡🤡🤡🤡🤡🤡🤡🤡🤡🤡🤡🤡🤡🤡🤡🤡🤡🤡🤡🤡🤡🤡🤡🤡🤡🤡

وقتی ساعت 3از خواب میپری یعنی اینکه یه موجودی داشته بهت نگاه میکرده 👀👀

🧟‍♀️🧟‍♀️🧟‍♀️🧟‍♀️🧟‍♀️🧟‍♀️🧟‍♀️🧟‍♀️🧟‍♀️🧟‍♀️🧟‍♀️🧟‍♀️🧟‍♀️🧟‍♀️🧟‍♀️🧟‍♀️🧟‍♀️🧟‍♀️🧟‍♀️🧟‍♀️🧟‍♀️🧟‍♀️🧟‍♀️🧟‍♀️🧟‍♀️🧟‍♀️🧟‍♀️🧟‍♀️

دیدین بعضی وقت ها میلرزید ❓

یعنی اینکه ارواح دارن از کنارت رد میشن 

💔💔💔💔💔💔💔💔💔💔💔💔💔💔

داستا شماره ۱

زنم که کنارم روی تخت خوابیده بود ازم پرسید که چرا اینقدر سنگین نفس می کشم؟ من سنگین نفس نمی کشیدم...

💖💖💖💖💖💖💖💖

 

تزنم دیشب منو از خواب بیدار کرد که بهم بگه یه دزد وارد خونمون شده. دو سال پیش یه دزد وارد خونمون شد و زنم رو کشت...
-----------------------------------

با صدای بیسیمی که تو اتاق بچم هست بیدار شدم و شنیدم زنم داره براش لالایی می خونه، روی تخت جابجا شدم و دستم خورد به زنم که کنار من خوابیده بود...
-----------------------------------

من همیشه فکر می کردم گربه من یه مشکلی داره، آخه همیشه بهم ذل می زد تا اینکه یه بار که دقت کردم فهمیدم همیشه به پشت سر من ذل میزده...
-----------------------------------

هیچ چیز مثل خنده یه نوزاد زیبا نیست مگر اینکه ساعت 1 شب باشه و خونه تنها باشی...
-----------------------------------

بچم رو بقل کردم و توی تختش گذاشتم که بهم گفت: "بابایی زیر تخت رو نگاه کن هیولا نباشه" منم واسه اینکه آرومش کنم زیر تخت رو نگاه کردم. زیر تخت بچم رو دیدم که بهم گفت: "بابایی یکی رو تخت منه"...
-----------------------------------

یک عکس از خودم که روی تختم خوابیدم تو گوشیم بود، من تنها زندگی می کنم...
-----------------------------------

 با بای 

اقا من زمینه ندارم داخل چیز ترسناک