های.

امروز اومدم با پستی جالب دگرXD

میخوام بچگیتون رو خراب کنمممممم :/

اگه تو روحیتون تاثیر میزاره نخونین خواهشاا.

کلا موضوع:

ترسناک و وحشت •~•

برای زیر 10 سال مناسب نیست.

و یک حقیقت بگم ؟ راستش من از انیمیشن پینوکیو خیلی میترسم دلیل شم نمیدونم.

و 4 پارت هست.😁

 


 

 

داستان واقعی سفید برفی:

داستان واقعیش تا اونجایی که سیب رو میخوره و غش میکنه مثل انیمیشن هست و در واقع سفید برفی با بوسه ی شاهزاده بیدار نمیشه و در واقع شاهزاده اون تابوتی که سفید برفی توش خوابیده بوده رو بلند میکنه و میخواد ببرتش یک جای دیگه که وسط راه سفید برفی رو میندازه و بعد وقتی که میندازتش باعث میشه سفید برفی تیکه ی سیبی که تو گلوش گیر کرده رو از حلقش بیفته بیرون اما از این جا به بعد داستان خیلی تاریک میشه سفید برفی و شاهزاده تصمیم میگیرن که با هم ازدواج بکنن و یک عروسی خیلی بزرگ بگیرن و تمام شاهزادگان و شاه ها و ملکه ها رو دعوت میکنن به عروسیشون و اون ملکه ای که از اول داستان با سفید برفی دشمن بوده نمیدونه که این عروسی عروسی شاهزاده با سفید برفیه چون فکر میکنه سفید برفی مرده پس میره به عروسی شاهزاده و وقتی که میره اونجا

و سفید برفی ملکه رو میبینه و دستور میده کفش های آهنی رو که با آتیش داغ داغ قرمز کردن.

رو پای ملکه بکنن که تا آخر شب برقصه و پاهایش آب بشه و از خستگی و درد میمیره.

حالا داستان واقعی پینوکیو:

پینوکیو یک بچه ی بدی بوده در کتاب و یا داستان اصلیش همه رو عذیت میکرده روی ژپتو میخندیده و کلاه گیسشو میدزدیده و بچه ی شر و شیطونی بوده و جمینی کیریک ( اگه اشتباه گفتم اسمشو شرمنده )  که دوست صمیمی پینوکیو بوده توی انیمیشن توی داستان اصلی اصلا دوست پینوکیو نیست و میره پیش پینوکیو که بره بهش مشاوره بده و بگه این کار های بد رو نکن پینوکیو سرشو با چکش خورد میکنه .

و پینوکیو تو این داستان ها یا همیشه داره شکنجه میشه یا همیشه داره دزدیده میشه و تو یکی از قسمت ها پاهای چوبی پینوکیو رو آتیش زده بودن !

کلا نویسنده ی داستان پینوکیو میخواسته به بچه های بد بگه که عاقبتشون چی میتونه باشه.

نویسنده ی کتاب و مغز مریضش نمیخواسته که اصلا عاقبت خوبی داشته باشه و پایان شیرینی داشته باشه.

و میخواسته اینطوری داستان رو تموم بکنه که پینوکیو خودشو از حلق اویزون میکنه و دار میزنه.

اما این پایان انقدر وحشتناک بوده برای کسایی که میخواستن کتاب رو پخش بکنن که نویسنده مجبور میشه که پینوکیو رو بعد از مرگش برگردونه. 

و اونجاست که فری فرشته ی نجات پینوکیو میاد و زندش میکنه.

اما بلافاصله وقتی که پینوکیو زنده میشه شکنجه میبینه یک جا قراره یک غول بپتزتش و یک جا مار بهش حمله میکنه و تمام چیز های وحشتناک دیگه که اصلا فکرشو نمیکنید.

و کلا داستان پینوکیو پایه ی وحشتناکی داشته و برای یک بچه اصلا مناسب نبوده.

 

 

 


 

و بله انقدر وحشتناک و ترسناکه داستان های واقعی انیمیشن ها.

خب گایز سعی میکنم 3 پارت بعدیشو زودتر تایپ کنم و براتون بزارم.

بای.